بعد از تحمل یک فصل خسته کننده و کسالت بار و خبر شروع فیلمبرداری فصل سوم «شهرزاد» عده ای از منتقدان عقیده داشتند که ساخت فصل سوم، تنها یک بازی رسانه ای است تا دو
فصل سوم «شهرزاد»؛ دوباره شور و امید باران
عبارات مهم : سریال
به گزارش هفته نامه چلچراغ، بعد از تحمل یک فصل خسته کننده و کسالت بار و خبر شروع فیلمبرداری فصل سوم «شهرزاد» عده ای از منتقدان عقیده داشتند که ساخت فصل سوم، تنها یک بازی رسانه ای است تا دوباره بازار سریال رونق بگیرد، وگرنه سریال می توانست در همان فصل دوم هم تمام شود!
هیچ کس امیدی به ادامه پیدا کردن «شهرزاد» نداشت. همه آن را یک سریال شکست خورده دیگر در شبکه نمایش خانگی می دانستند و مخالف سرسخت آن بودند. همان زمان، حسن فتحی جهت این که مخاطبانش را از دست ندهد، وعده داد که اعتماد دوباره مردم را نسبت به این سریال در فصل سوم بازخواهد گرداند. فصل سوم «شهرزاد» به بازار آمد و با گذشت چند قسمت و تمام ضعف ها، ورق برگشت و از حجم انتقادهای تند علیه این سریال کاسته شد. تعدد اتفاق ها و سکانس های نفسگیر و گره های داستان این قدر زیاده شده است که تقریبا همه ضعف ها و گاف های فصل دوم را توانسته بپوشاند، حتی بعضی معتقدند حسن فتحی در فصل سوم حرکت رو به جلویی داشته است.
دوباره شور و امید باران , فصل سوم «شهرزاد»
جدایی شهرزاد از فرهاد
یکی از ضعف های مهم فصل دوم که تقریبا اغلب مخاطبان و منتقدان به آن تاکید داشتند، حجم دیالوگ های طولانی و شاعرانه میان شهرزاد و فرهاد و درنیامدن رابطه باعشق این زوج بعد از وصال بود. شهرزاد و فرهاد هر چقدر پیش از ازدواج، عاشق و دل باخته هم بودند و فراغ آنها، نقطه عطف فصل یک شده است بود، ولی در فصل دوم هیچ شباهتی با دو جوان عاشق پیشه فصل اول نداشتند و تحمل رابطه زناشویی ارزش جهت مخاطب، خسته کننده و کسالت بار شده است بود.
حتی بعضی اعتقاد بودند زوج قباد و شهرزاد خیلی بهتر و جالب تر از زوج فرهاد و شهرزاد بود و ای کاش این دو اصلا به هم نمی رسیدند! که البته همین هم شد. قباد و شهرزاد دوباره با هم ازدواج کردند و کسی فکرش را هم نمی کرد که این دو در فصل نهایی به هم برسند. این یکی از کلک های فیلمسازی حسن فتحی جهت موفقیت سریالش بود. او از مهمترین موقعیت فصل یک جهت جذابیت زیاد سریالش استفاده درست و مناسبی کرد. این تکرار نه به معنای سقوط سریال بود و نه درجا زدن. او موقعیت های متعددی خلق کرد تا وصال این زوج، خارج از منطق داستان جلوه نکند. حتی شخصیت های فرهاد و شهرزاد بعد از این اتفاق، توانایی های بیشتری جهت ارائه شاخصه هایی که در فصل یک با آن آشنا شده است بودند، پیدا کردند و کنش های ارزش در این فصل جهت مخاطب جالب تر است.
فرهاد زحمت کش به از فرهادِ شاعر و سیاس
فرهاد قبل از این که نقشه اش جهت فراری دادن مصدق لو برود و دستگیر شود، به شخصیتی سرد و تخت تبدیل شده است بود. هیچ کدام از موقعیت هایی که این شخصیت در فصل دوم در آنها قرار مین گرفت، جهت مخاطب جذابیت نداشتند؛ نه جلسات سیاسی اش و نه علاقه و عاشقی و شعر خواندن هایش جهت شهرزاد، بعد از لو رفتن نقشه فراری دادن مصدق به وسیله فرهاد و دوستانش، این شخصیت جان دوباره ای گرفت و شد مثل همان فرهاد زحمت کشیده و محبوب فصل یک. با این تفاوت که سختى ها و آسانى ها های احساسی اش بعد از فوت پدرش و جدایی شهرزاد زیاد شده است و هیچ امیدی جهت زنده ماندن و ادامه زندگی ندارد.
شهرزادی که فقط قصه گو نیست!
حتما در قسمت دهم متوجه شدید که شخصیت شهرزاد چه گاف بزرگی داد. ماجرا از این قرار است که شهرزاد بعد از این که به اجبار مادر شوهرش و جهت نجات جان فرهاد دوباره زن قباد شد، زمانی که با قباد در ماشین نشسته بودند و او از گذشته حرف زد، شهرزاد گفت که هیچ علاقه ای به تکرار خاطرات زندگی سابقش با او ندارد و فقط از سر عادت با قباد زندگی می کرده! این در حالی است که شهرزاد هنگامی که در فصل یک متوجه شد باید طبق دستور بزرگ آقا از قباد طلاق بگیرد، دچار شوک و بحران شدیدی شده است بود و دلش نمی خواست از او طلاق بگیرد.
همه اینها را گفتیم تا به شما بفهمانیم شهرزا د حتی از بزرگ آقا و قباد هم مهمتر است و تمام رفتارها و کنش هایش به یاد مخاطب مانده و زیر ذره بین قرار دارد. این شخصیت با وجود محبوبیتی که دارد، ولی همانطور که گفتیم، سختى ها و آسانى ها های متعددی داشته هست، پتانسیل و کاریزمای این شخصیت در این فصل این قدر خوب و نیرومند به وسیله حسن فتحی طراحی شده است است که هیچ کدام از تصمیم ها و کنش هایش (غیر از آن یک گاف) غیرمنطقی نیست. حتی هنگامی که می فهمد اکرم قصد کشتن کبیر را داشته و یکهو غیرتی می شود و می رود به منزل او، با اکرم دست به یقه می شود و خط و نشان می کشد، جهت مخاطب قابل درک است و تغییرات این شخصیت را می پذیرد.
ترانه علیدوستی کاملا مقتدر و توانمند در این فصل ظاهر شده است هست. علیدوستی به درستی و با ظرافت تغییرات این شخصیت را در فصل دوم نشان می دهد. او آنقدر این نقش را به خوبی و دقیق و پخته بازی کرده که شاید هیچ بازیگر دیگری به خوبی او نمی توانست چنین نقشی را بازی کند.
بعد از تحمل یک فصل خسته کننده و کسالت بار و خبر شروع فیلمبرداری فصل سوم «شهرزاد» عده ای از منتقدان عقیده داشتند که ساخت فصل سوم، تنها یک بازی رسانه ای است تا دو
تعدد سکانس های نفسگیر و تماشایی
اگر رابطه سرد باعشق شهرزاد و فرهاد را کنار بگذاریم، پرداختن به علاقه قدیمی هاشم و عمه بلقیس و علاقه شیرین و صابر عبدلی هم یک سر دیگر فضای کسالت بار فصل دو قرار داشت. در خلال ماجراهای عاشقانه، اتفاق های کمتری می افتاد. هر از گاهی جهت این که سریال هیجان به مخاطب انتقال کند، یک قتلی در عمارت دیوان سالار و منزل بهبودی اتفاق می افتاد؛ همین روایت کش دار و کند و بدون کشمکش شخصیت های «شهرزاد» تا آخر فصل دوم ادامه داشت و حتی با شروع فصل سوم و قسمت نخست، مخاطب در ابتدا هیچ تغییری میان این دو فصل احساس نمی کرد.
اما، ماجرای بیرون انداختن اکرم از عمارت و حامله بودن او و فراری دادن شیرین از مریض منزل کم کم ریتم سریال را تندتر و تعلیق بیشتری ایجاد کرد. در کنار اینها، دستگیری دوباره فرهاد و بازداشت او با پاپوش ساختن جهت هاشم و اصغری به وسیله قباد و قتل آنها به دست بهبودی، ازدواج دوباره شهرزاد با قباد و … را هم باید اضافه کرد که بدون هیچ نوع کش دادنی اتفاق افتادند. حتی سکانس ملاقات شهرزاد با فرهاد در زندان که طولانی ترین سکانس این فصل هست، این قدر خوب و دقیق کارگردانی شده است که می توان از آن به عنوان یکی از عالی ترین سکانس های «شهرزاد» یاد کرد.
حذف شخصیت های اضافی فصل دوم
شخصیت های تازه فصل دوم و پرداختن به شرح آنها، هیچ جذابیتی جهت مخاطب نداشتند. از طرفی تعدد شخصیت ها در فصل دوم اینقدر زیاد شده است بود که کم کم داستان مهم «شهرزاد» در حال فراموشی قرار گرفته بود. نمایش روابط خشونت آمیز بهبودی پدرخوانده دیگر سریال با همسرش، اضافه شدن شخصیت منفعل عمه بلقیس، پررنگ شدن شخصیت شربت و حتی اکرم اغلب سکانس های طولانی از شهرزاد را به خود تخصیص داده شده است داده بود. انگار خود فتحی هم در آخر فصل دوم متوجه همین قضیه شده است بود که مخاطب هیچ ارتباطی با این شخصیت ها برقرار نکرده و آنها را از بین بردن یا کمرنگ کرد. شخصیت های فرعی به تناسب نیاز قصه از سریال از بین بردن شده است اند. فتحی این بار تلاش کرده از شخصیت های فرعی به اندازه، طوری که به قصه کاراکترهای محبوب (شهرزاد، فرهاد و قباد) ربط داشته باشند، استفاده کند.
آب پرویز، نصرت، بهبودی و چند شخصیت دیگر
در یکی از بخش ها گفتیم که شخصیت های اضافی به داستان لطمه زدند، ولی چند شخصیت در فصل دوم پررنگ شدند که نه تنها فرعی هستند، بلکه پا به پای شخصیت های مهم سهم مهمی در ایجاد گره های داستان دارند. سروان آب پرویز، بهبودی و نصرت مرموزترین شخصیت های شهرزاد هستند.
هر سه کاراکترهای منفی هستند که جهت زمین زدن قباد نقشه کشیده اند. یکی از یکی مشکوک ترند! آب پرویز مامور قانون هست، ولی به آسانی آدم می کشد و مواقعی که باید حضور داشته باشد، نیست! به فرهاد کمک می کند از زندان بیرون بیاید، ولی به نظر می رسد انگیزه مهم او از این کار، وسیله قرار دادن فرهاد جهت انتقام از قباد و اعیان نشین هاست. ضلع دیگر، نصرت است که جهت بازگشت شهرزاد به قباد کمک می کند ولی انگار نزدیکترین دشمن قباد هست. بهبودی هم یک طرف دیگر ماجراست که به اندازه یک تومار از او آتو دارد.
تقریبا هر یک از این شخصیت ها با نقشه ای قرار است قباد را مجازات و به قتل برسانند، یک طرف دیگر ماجرا هم صابر عبدلی است که شیرین جهت ازدواج با او شرط گذاشته باید اول قباد را با هم بکشند و بعد زنش شود. آنطور که سریال دارد پیش می رود، به نظر می رسد با یک فینال باشکوه و غافلگیر کننده مواجه خواهیم بود. زیاد از همه اینها، همه منتظر هستند که ببینند نصرت چه کاره هست، او واقعا پدر و دلسوز قباد هست، یا مهره مهم ماجرا که تمام دیوانسالارها را به زمین بزند!
دوباره شور و امید باران , فصل سوم «شهرزاد»
واژه های کلیدی: سریال | مخاطب | جان دوباره | اخبار فرهنگی و هنری
دانلود فایل ها
توجه: ممکن است تمام لینک های دانلود به دستور مقام قضایی حذف شده باشد...
